لولا التقی...
وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِیَة بِأَدْهَی مِنّیِ
وَلَکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ
نهج البلاغه
نهج البلاغه
دل سراپردهٔ محبتِ اوست
دیده آیینهدارِ طلعت اوست
من که سر در نیاورم به دو کُوْن
گردنم زیرِ بارِ منتِ اوست
مُلکَتِ عاشقیّ و گنجِ طرب
هر چه دارم ز یُمنِ همتِ اوست
از بهترین غزلیات خواجه شیراز*
فرمود: لاَ تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُکُوعِ اَلرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِکَ شَیْءٌ اِعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَکَهُ اِسْتَوْحَشَ لِذَلِکَ وَ لَکِنِ اُنْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ.*
به طول رکوع و سجود مرد، نگاه نکنید زیرا بدان عادت کرده و اگر آن را وانهد بهراسد ولى نگاه کنید به راستگوئى و امانت پردازى او...
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست**
امام صادق علیه السلام*
سعدی**
محبت اهل عرفان کرد ما را
بنازم عشق انسان کرد ما را
میان حق و باطل مانده بودیم
حسین آمد مسلمان کرد ما را*
فرمود: وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَة وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَهِ**
ولی الله کلامی زنجانی*
زیارت اربعین**
آقاجان... همین که سیدرضا گفته... همین.
هرکس به تماشایی رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
گویند تمنایی از دوست بکن سعدی
جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی
فرمود: عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ*
خدا را شناختم به بر هم خوردن تصمیمات راسخ و فسخ پیمانها و نقض اراده ها!
باز فرمود: الْمَقَادِیرُ تُرِیکَ مَا لَمْ یَخْطُرْ بِبَالِکَ**
تقدیرها به چیزهایی شما را رهنمون میسازد که به فکر شما هم نمی رسد.
*حکمت ۲۵۰ نهج البلاغه
**بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۶۹، ح ۱۰
مَکتوبٌ عَن یمینِ العَرشِ اللّهِ عزّ وَ جل: «[حسین] مِصباحُ هُدًی وسَفینَةُ نَجاةٍ»
بر سمت راست عرش خدای عز و جل نوشته شده: «و او چراغ هدایت و کشتی نجات است»
عیون اخبارالرضا، ص ۷۲ ح ۴۲۸*
بیا بیا که تو از نادرات ایامی
برادری پدری مادری دلارامی
تو فضل و رحمت حقی که هر که در تو گریخت
قبول می کنیش با کژی و با خامی
*مولوی
نفحات وصلک اوقدت، جمرات شوقک فیالحشا
زغمت به سینه کم آتشی که نزد زبانه کماتشا
دلمـن بـهعشق تـو مینهد، قـدم وفا بـره طلـب
فلئن سعی فبه سعی، و لئن مشی فبه مشی
*جامی